نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن تمام هستیم خراب می شود اشاره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد مرا به دام می کشد
نگاه کن تمام آسمان من پراز شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها زسرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلور ها
مرا ببر امید دلنواز من ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می کشانیم فراتر از ستاره می نشانیم
نگاه کن من از ستاره سوختم لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام به کهکشان به بیکران به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکن مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی سیاه دیدگان من به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو می دمی و آفتاب می شود

:: موضوعات مرتبط:
the Love poems ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1227
|
امتیاز مطلب : 326
|
تعداد امتیازدهندگان : 102
|
مجموع امتیاز : 102